به ترتیبی ک مشاهده می فرمایید کلیه فرشای خونه موکتا حتی رو پله ها و پتوها رو شستم و مردممممم..مادرم فقط منتظر بود من از راه برسم..خخخخ..چقد کار سختیه..حالا حساب کن همه ی اینارو هم خودم بردم پشت بام..حالا میفهمم تو چی کشیدی اون روز..تو ک فانتزیای مارو زیاد تحویل نگرفتی میگم بنظرت اینم میتونه یه فانتزی باشه تو یه روز فرشاتو بدی من بشورم و تو چون و چراشو فقط بگی و من از ذوق بمیرم